- ستم کردن
- تعدی کردن جفا کردن
معنی ستم کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- ستم کردن
- جور و جفا کردن، ظلم کردن
- ستم کردن
- Oppress
- ستم کردن
- угнетать
- ستم کردن
- unterdrücken
- ستم کردن
- пригнічувати
- ستم کردن
- uciskać
- ستم کردن
- oprimir
- ستم کردن
- opprimere
- ستم کردن
- oprimir
- ستم کردن
- opprimer
- ستم کردن
- onderdrukken
- ستم کردن
- अत्याचार करना
- ستم کردن
- menindas
- ستم کردن
- zulmetmek
- ستم کردن
- kudhulumu
- ستم کردن
- দমন করা
- ستم کردن
- ظلم کرنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به پایان رساندن سپری کردن، مهر کردن، نپی خواندن تا به پایان به آخر رسانیدن انجام دادن تمام کردن، مهر کردن، قرآن را از اول تا آخر خواندن
ملتبس کردن، کتمان کردن، مکتوم کردن
اتو زدن اتو کشیدن
آژنگ افکندن یان دو ابرو ترش کردن روی خشم گرفتن گره بر ابرو در آوردن در حال خشم
یا دست کردن و پیش کردن وا داشتن کسی را بکاری
جمع و فراهم آوردن
پنگاشتن
کوشیدن
اهانت
انتقاد
افروختن آتش